خبرگزاری مشهد

خبرگزاری مشهد

خبرگزاری مشهد

خبرگزاری مشهد

روانشناسی موفقیت

این آیین شماره 1 شماست که باید هر روز در روانشناسی موفقیت تاکید شده است که انجام دهید (نسخه همه گیر)

آیین همه گیر


فقط در مدت پنج روز بیش از پانصد نفر جان خود را از دست داده بودند. همه در یک محله کوچک است. تعداد نامتناسبی از آنها کودک هستند. سال 1854 بود و این یکی از بدترین اپیدمی های وبا بود که لندن تاکنون دیده است. علت آن یک راز بود و تا زمان کشف آن ، کودکان مدام می مردند.


باکتری ویبریو وبا روده باریک را آلوده می کند و اساساً آب بدن شما را فشرده می کند تا زمانی که اعضای بدن شما از کار بیفتد. چگونه از روده یک شخص به شخص دیگر می رسد؟ هوم ، بگذارید فقط بگوییم که اجازه می دهیم "آب پساب" با "آب آشامیدنی" مخلوط شود هرگز ایده خوبی نبوده است. به همین دلیل است که شما امروز در مورد شیوع وبا در کشورهای پیشرفته چیزی نمی شنوید. سرویس بهداشتی موثری برای از بین بردن باکتری ها وجود دارد. اما در سال 1850 مردم حتی به باکتری اعتقاد نداشتند. نظریه میکروب بیماری هنوز جریان اصلی نبوده است - تقریباً به اندازه اعتقاد به جن دارای حقانیت است.


مردم تصور می کردند که این بیماری ناشی از بوی بد است. بله واقعا. و تا زمانی که "تئوری میازما" در مورد بیماری حاکم باشد ، کودکان در لندن به مرگ ادامه می دهند. سویه کنونی وبا بسیار خشن بود ، زیرا افراد در کمتر از 12 ساعت از سلامتی به مرگ می پرداختند ...


این اپیدمی توسط دو قهرمان بعید متوقف خواهد شد. دو مردی که نمی توانند تفاوت بیشتری داشته باشند. و رفع بحران اپیدمیولوژی کار آنها نبود. اما آنچه مشترک این دو بود این بود که آنها چالش پیش روی خود را پذیرفتند. وقتی شهر از ترس گرفتار شد ، آنها به مناسبتی برخاستند.


جان اسنو مجبور نبود در این ماجرا شرکت کند. او یک پزشک فوق العاده موفق بود. وقتی ملکه ویکتوریا هشتمین فرزند خود را داشت ، حدس بزنید که متخصص بیهوشی چه کسی بوده است؟ بله ، برف زمان بزرگی بود. اما او چالش شیوع وبا را پذیرفت. هیچ کس حتی از او خواسته است.


از نقشه شبح:


در اینجا ما مردی داریم که به اوج عمل پزشکی ویکتوریا رسیده بود - با روشی که خودش پیشگام آن بود ، در ملکه انگلیس شرکت می کند - که با این وجود مایل بود هر لحظه آزاد را دور از تمرین بگذراند و صدها در را بکوبد. برخی از خطرناک ترین محله های لندن ، به طور خاص خانه هایی را جستجو می کنند که توسط وحشتناک ترین بیماری عصر مورد حمله قرار گرفته اند. اما بدون آن سرسختی ، بدون آن بی باکی ، بدون آن آمادگی برای پشت سر گذاشتن ایمنی موفقیت حرفه ای و حمایت سلطنتی و ورود به خیابان ها ، "آزمایش بزرگ" او - همانطور که اسنو نامید - هیچ کجا نخواهد رفت.


برف متقاعد شد که تئوری میازما دوطرفه است. او می دانست که وبا از طریق سیستم آب در حال شیوع است. مظنون اصلی او؟ پمپ Broad Street. او نقشه مرگ ها را می گرفت و فهمید که آنها از جایی که مردم محلی آب آنها را می بردند تابش می کنند.


اما او نتوانست به تمام س questionsالاتی که میاسمنیست ها به او انداختند پاسخ دهد: چه چیزی اپیدمی را آغاز کرد؟ چرا بچه ها مردند اما بیوه های پیر زندگی کردند؟ چرا مردانی که در کارخانه های نزدیک پمپ کار می کردند بی تأثیر بودند؟


برف س questionsالات آنها را به عنوان چالش در نظر گرفت و بیشتر کار کرد. این یک مسابقه با زمان بود زیرا این بیماری قربانیان بیشتری گرفت. اما جواب هایی گرفت. چرا مردان کارخانه نمردند؟ وی دریافت که همه تأسیسات تجاری دارای خط لوله انتقال آب خصوصی هستند. و کارمندان کارخانه آبجوسازی شیر در خیابان استریت همگی مشروبات الکلی مالت شرکت را هنگام کار می نوشیدند. (من مطمئن نیستم که این بچه ها تا پایان روز چقدر مثمر ثمر بودند ، اما آنها قطعاً نمردند.)


اسنو نقشه خود را به شورای حکام محلی برد. آنها به این تئوری دیوانه در مورد "میکروب" اعتقاد نداشتند اما شهروندان در حال مرگ بودند. پس آنها چه چیزهایی را باید از دست بدهند؟ آنها دستور دادند دسته پمپ را بردارند. مرگ وبا زیاد شد ... و تقریباً به صفر کاهش یافت.


اما این فقط یک پیروزی کوچک برای Snow بود. نظریه بیماری او از طریق آب هنوز پذیرفته نشد. او هنوز نمی توانست توضیح دهد که چرا بچه ها مردند و بیوه ها زندگی کردند. او هنوز نمی دانست چطور شروع شد. فقط زمان لازم بود که یک اپیدمی دیگر رخ دهد ...


وارد کشیش هنری وایتهد شوید. او فکر کرد که برف پر از آن است. او می خواست ثابت کند که پزشک شلوارهای نادرست اشتباه کرده است. دلیلی نداشت که موبد با بازی اپیدمیولوژیست آماتور بدود. اما بازدیدهای منظم او از کلیساهای خود تبدیل به تور رنج هایی شده بود. وی یافتن پاسخ را بر عهده خود گرفت. او این چالش را پذیرفت.


صادقانه بگویم ، وایتهد نوعی کشیش بود که بیشتر از کلیسا در میخانه ها می گذراند. اما این یک مزیت بود. او همه را می شناخت. برف مردگان را مطالعه کرده بود. وایتهد با زندگان صحبت می کرد. وی با 497 نفر در همسایگی تماس گرفت - حتی ردیابی کسانی که با افزایش مرگ فرار کرده بودند.


با این کار او تمام شواهد مورد نیاز خود را برای اثبات آن جمع آوری کرد ... خوب ، تا ثابت کند حق با برف است. وایتهد با گفتگو با اهالی محله خود دریافت که آوردن آب از پمپ یک کار عادی برای کودکان است. به همین دلیل آنها مردند. اما زنان بیوه ضعیف کسی را برای رفتن به پمپ برای آنها نداشتند ... بنابراین آنها زندگی کردند.

اصول موفقیت

3 کاری که مقاوم ترین افراد هر روز برای رسیدن به اصول موفقیت انجام می دهند
مردم مقاوم
به نظر می رسد تاکنون ، سال 2020 نوعی خطای روحانی کیهانی بوده است.

در سراسر دنیا مردم بیمار می شوند ، همه می ترسند ، و اقتصاد ، خوب ... بگذارید فقط بگوییم من هرگز نشنیده ام که کلمه "تریلیون" اینقدر زیاد استفاده شود و مطمئناً خوب نبوده است. در ایالات متحده ، برخی از بازیگران بد در حال سو protests استفاده از تظاهرات مسالمت آمیز به قصد نجیب برای غارت و ایجاد ضرب وشتم هستند.

زمان سخت است ، مطمئناً مردم بی رحم و خودخواه می شوند ...

یا شاید نه

در سال 2005 طوفان کاترینا به ایالات متحده برخورد کرد و 80٪ از مناطق نیواورلئان دچار سیل شد. به معنای واقعی کلمه ، 90،000 مایل مربع به عنوان یک منطقه فاجعه اعلام شد. البته ، این خبر با داستان های گسترده ای در مورد قتل ، تجاوز جنسی و باندها که مبهوت بودند ، اشباع شده بود.

اما پس از بررسی های بعدی ، مشخص شد که اکثر این داستان ها خلاف واقع بوده اند. فقط شایعه و احساسات رسانه ای.

بله ، باندهایی بودند ، اما برخی از آنها چه کار می کردند؟ یک زن دنیس مور ، تجربه خود را بازگو کرد.

از بهشتی که در جهنم ساخته شده است:

"[اعضای باند] دور هم جمع شدند ، فهمیدند چه کسی اسلحه دارد و تصمیم گرفتند که قرار است مطمئن شوند هیچ زنی مورد تجاوز قرار نمی گیرد ... آنها کسانی بودند که برای نوزادان آب می گرفتند. آنها کسانی بودند که برای افرادی که از آن آب عبور کرده بودند لباس تهیه می کردند. آنها کسانی بودند که پیرمردها را تحریک می کردند ، زیرا این چیزی بود که بچه ها ، بچه های گانگستر را بیشتر به دردسر انداخت و اوضاع پیرمردها را تحریک کرد ... ما مثل حیوانات گیر افتاده بودیم ، اما من بزرگترین انسانیتی را که دیده ام از بعیدترین افراد دیدم اماکن

افراد بدبین می گویند این فقط یادآوری یک شخص است. استثنا به قانون ...

اوه ، در واقع ، نه این استثنا نیست - این قانون است. با نگاهی به تحقیقات می بینیم که در هنگام بلایا ، نوع دوستی یک قاعده است. خودخواهی استثنا است.

از بهشتی که در جهنم ساخته شده است:

مطالعات درباره افرادی که در موقعیت های اضطراری و اضطراری به سر می برند ، ثابت کرده است - همانطور که قرنطنلی به زبان خشک رشته خود می گوید - که "به جای رقابت بی رحمانه ، نظم اجتماعی از بین نرفت" و "بیشتر بر رفتارهای خودخواهانه حاکم بود. "

تا چه درجه ای؟ به حدی که در هنگام یک فاجعه ، افراد بیشتری برای کمک به آن سو می روند تا فرار واقعی.

از بهشتی که در جهنم ساخته شده است:

چارلز فریتز پدیده همگرایی را در سال 1957 شناسایی کرد و نوشت: "حرکت به سمت منطقه فاجعه معمولاً از نظر کمی و کیفی از پرواز یا تخلیه از صحنه تخریب مهمتر است ..."

توماس هابز نیاز دارد تا نظریه خود را درباره طبیعت انسان به روز کند.

از بهشتی که در جهنم ساخته شده است:

بسیاری می ترسند که در فاجعه ما به چیزی غیر از آنچه که در حالت عادی هستیم تبدیل شویم - درمانده یا وحشیانه و وحشی در متداول ترین افسانه ها - و یا این همان چیزی است که واقعاً هستیم وقتی روبنای جامعه خراب می شود. ما اکثراً خودمان باقی می مانیم ، اما آزادانه عمل می کنیم ، غالباً نه بدترین بلکه بهترین درون. سستی و روال زندگی عادی ، زیبایی را بیش از بی رحمی پنهان می کند.

بله ، همه چیز بد است. اما این نباید باعث ترس ما از بد بودن طبیعت انسان یا غلبه بر مشکلات ما شود.

در طولانی مدت ، مهربانی و همکاری حتی در بدترین زمان ها مورد علاقه است. بنابراین دلیل خوبی برای امید داشتن در حال حاضر در زمان نیاز ما وجود دارد.

"وای! خوب همه چیز خوب است ، مارج. بازگشت به Netflix… ”منتظر بمانید. من اینجا نیستم تا شما را در خوش بینی کور بالا بکشم. این چیزی است که تأثیرگذاران اینستاگرام برای آن استفاده می کنند. زمان خرید آرزوهای رویایی نیست. (اما اگر این کار را انجام دادید ، حتماً از کد تبلیغاتی من "DENIAL" استفاده کنید).

به طور جدی ، ما نمی توانیم فقط راه خود را برای خروج از این یکی تصور کنیم. خیال پردازی نوعی امید نیست که هم اکنون به آن نیاز داشته باشیم. (خوش بینانه بودن در هنگام ارائه یک شلوار کوتاه مدت و محکم و عاشقانه برای من 280٪ از مارک تجاری است و شما این را می دانید).

خوش بینی کورکورانه و آرزوها به سرعت محو می شوند. ما در اینجا نیاز به اقدام و موفقیت داریم تا در واقع زندگی و دنیای اطراف خود را بهبود ببخشیم. آن وقت حالمان بهتر می شود و دوام می آورد. طبیعت انسان در کنار ماست اما ما کارهای زیادی برای انجام داریم. سیاره نمی خواهد خود را درست کند بیل را بگیرید.

شما با زندگی و مرگ ، نگرانی های مالی ، مسائل مربوط به عدالت و ایمنی و سلامت افرادی که دوستشان دارید روبرو هستید. ما باید همه اینها را در جهانی برگردانیم که پاسخ های واضح آن کمتر از جواب های جواب داده شده باشد.

ما به آرزوها احتیاج نداریم ما به امید فعال احتیاج داریم. نوعی امید که از یک طرح خوب ناشی می شود ، برنامه ای که شما اطمینان دارید می توانید آن را اجرا کنید. و آنجاست که علم امید وارد می شود. (بله ، علمی برای امید وجود دارد. و خدا را شکر زیرا در غیر این صورت من چیزی برای انجام دادن ندارم در مورد آن بنویسید - و شما واقعاً هرگز آن را به عنوان تأثیرگذار اینستاگرام هک نخواهید کرد.) امید علمی بسیار متفاوت از امیدی است که شما به آن عادت کرده اید اما پیشگیرانه و موثرتر است. این چیزی بیشتر از یک آرزو است ، و این دقیقاً همان چیزی است که ما در حال حاضر به آن نیاز داریم. بنابراین چه کسی اطلاعات مورد نیاز ما را دارد؟

مرکز مشاوره موفقیت

4 آیین برای شاد نگه داشتن شما در همه زمان ها (نسخه همه گیر)

چه یاد گرفته ای


کالبد شکافی نشان می دهد که آنها به سختی سرفه کرده اند و عضلات شکم آنها از هم جدا شده است.


و بعضی از اجساد در واقع آبی شده بودند.


از آنفلوانزای بزرگ:


سیانوز هنگامی رخ می دهد که قربانی کبود می شود زیرا ریه ها قادر به انتقال اکسیژن به خون نیستند. در سال 1918 سیانوز بسیار شدید بود ، و برخی قربانیان را بسیار تاریک کرد - کل بدن می تواند رنگی شبیه رگهای مچ دست فرد را به خود بگیرد - این شایعات را به وجود آورد که بیماری اصلا آنفلوانزا نیست بلکه مرگ سیاه است.


در آن زمان ، پزشکان هیچ ایده ای نداشتند که عامل بیماری زایی قادر به ایجاد این مسئله است.


مانند هر مهمان بی ادب دیگر ، ویروس ها خود را شناسایی نمی کنند. و صادقانه بگویم ، در سال 1918 ، پزشکی تازه شروع به تحقق بخشیدن به خود کرد. به راحتی می توان گفت که قبل از سال 1900 ، پزشکان بیشتر از اینکه شما را معالجه کنند ، شما را می کشند.


از آنفلوانزای بزرگ:


مرکز مشاوره موفقیت نسخه 1889 کتاب راهنمای اطلاعات پزشکی مرک ، صد روش درمانی برای برونشیت را توصیه کرده است ، هر کدام با اعتقادات پرشور خود ، با این حال ویراستار فعلی این کتاب می داند که "هیچ یک از آنها کار نکرده است." این دفترچه راهنما همچنین از جمله موارد دیگر ، شامپاین ، استریکنین و نیتروگلیسیرین را برای بیماری دریایی توصیه می کند.


ما هنوز همه اینها را یاد نگرفته بودیم. انسانها با چالشهای زیادی روبرو بوده و با بسیاری از بیماریها روبرو شده اند اما ما فقط از گذشته درس کافی نگرفته ایم.


و به همین دلیل آنها پل لوئیس را صدا کردند. او را آوردند تا این رمز و راز را حل کند. لوئیس بعید ترین قهرمانان بود. ناجور بود یک پزشک نظامی که حتی نمی توانست به درستی سلام کند. اما اگر او به عنوان یک سرباز زیرکار بود ، چیزی کمتر از یک نابغه در آزمایشگاه نبود. کار او در زمینه فلج اطفال منجر به واکسنی می شود که این عامل بیماری زا را از عناوین اصلی در کتاب های تاریخ خارج می کند.


اما لوئیس کارهایش را برای او قطع کرد. این مصیبت هر چه بود با گستاخی در حال گسترش بود. لوئیس یکی از بزرگترین ذهن پزشکی نسل خود بود اما نمی دانست که این بیماری جدید چه بیماری می تواند داشته باشد. و سپس متوجه خطایی شد که همه آنها مرتکب شده بودند ...


این عامل بیماریزا اصلاً جدید نبود. پل متوجه شد که این دشمن قدیمی بشر است: آنفلوانزا.


بشریت یاد نگرفته بود.


پزشکان با جزییات حواس پرت شده و از افزایش عفونت آن گمراه شدند. آنها وقت زیادی را از دست داده بودند زیرا فکر می کردند این چیزی کاملا متفاوت است. و آن زمان که آنها از دست دادند بسیار ارزشمند بود.


از آنفلوانزای بزرگ:


اگرچه بیماری همه گیر آنفلوانزا طی دو سال کشیده شد ، اما شاید دو سوم مرگ و میر در یک دوره بیست و چهار هفته ای اتفاق افتاد ، و بیش از نیمی از این مرگ ها در مدت زمان کمتری ، از اواسط سپتامبر تا اوایل دسامبر سال 1918 اتفاق افتاد. در یک سال تعداد افراد بیشتری نسبت به مرگ سیاه قرون وسطی در یک قرن کشته شده است. در طی بیست و چهار هفته بیش از کشته شدن ایدز در طی 24 سال مردم کشته شده است.


همه گیر سال 1918 بیش از هر چیز باعث کشته شدن مردم شد ... همیشه. برآورد کم مرگ و میر 20 میلیون نفر (با جمعیت جهانی کمتر از یک سوم جمعیت امروز) را نشان می دهد ، اما تعداد دقیق تر آن بین 50 تا 100 میلیون نفر است. و من و شما حتی در مورد بیماری همه گیر 1918 چیز زیادی نمی شنیدیم مدرسه


و حالا ما اینجا هستیم. از نو. (آه)


ما انسان ها برای مدتی خوب بوده ایم اما ناگهان زندگی مانند "شما از پرداختهای ناشی از ضربه خود عقب هستید" و whammo ، ما در مجموع در اطراف آرواره ایستاده ایم که آیا این تقویم مایا در مورد پایان جهان درست بوده است ، فقط چند سال خاموش


نه ، این برخی از معاملات سیاسی یا سخنرانی در مورد اهمیت اپیدمیولوژی نیست. در واقع ، این مربوط به من و شما و زندگی شما و زندگی من و همه زندگی ما در این همه گیر است.


و آنچه باید یاد بگیریم. پس چه چیزی یاد گرفته ایم؟

صدها هزار نفر جان خود را از دست داده اند. ماههای قفل قرنطینه. آیا AP Math نمی فهمد که با چیزی به این بزرگی ، هر کدام باید با یک یا دو درس شخصی کنار بیاییم ، درست است؟


این احتمالاً مهمترین چیزی است که ما از نظر تاریخی زندگی می کنیم - و بیش از تواضع است که می توانید این را با اغراق یا کنایه صفر بیان کنید.


این جمله قدیمی است: "هرگز اجازه ندهید بحران از بین برود". منظور من از روی بدبینی ، سیاسی نیست. منظورم این است که به سبک زندگی دروس زندگی است. اگر منتظر یک "علامت" برای ایجاد تغییراتی در زندگی خود هستید ، و تصمیم می گیرید که چه کسی هستید یا چگونه زندگی می کنید یا آنچه برای شما مهم است ، خوب ، وقت آن است ، بابا.


سلام ، این میز جلو است. شما درخواست تماس بیدار شدن را دارید.


همه گیری و قرنطینه چه تاثیری بر شما داشته است؟


چه یاد گرفته ای؟


می خواهید چه کسی جلو بروید؟


ما و شما و من می خواهیم از پس این مسئله برآییم. نگران نباشید ، من چند ساندویچ آورده ام. اوه ، و برخی از علوم خوب ، در مقایسه با داستان های هواداری است که برای تحقیقات در بسیاری از اینترنت می گذرد.